اميدواورم ازمطالبم خوشتون بياد واميدوارم دوستانم نيز اين مطالب روبخونن مخصوصا فاطمه : درخشش پوریا فیاضی در رقابتهای جامجهانی والیبال و پیروزی تاریخی ایران مقابل قهرمان اروپا شاید برای هیچكس به اندازه مهتا محمدی، شیرین و دلچسب نباشد. وی در اولین بازی همسرش در جامجهانی والیبال مقابل كوبا ساعت 30/5 صبح با زنگ ساعتش از خواب پرید و به همراه پدربزرگش با استرس و نگرانی عجیبی دكمه جعبه جادویی را فشار داد و به آن خیره شد. لحظاتی دلهرهآور و شیرین كه با هر دریافت پوریا به وجد میآمد و برایش دعا میكرد. مهتا كه خود نیز عضو تیمملی والیبال بانوان است و اتفاقا مثل همسرش در پست دریافت كننده بازی میكند، در پایان بازی و درخشش پوریا از فرط خوشحالی گریست، گوشی تلفن را برداشت و این موفقیت بزرگ را به وی تبریك گفت. فیاضی نیز كه از فرط خوشحالی همسرش انرژی گرفته بود، عروسكش را به او هدیه داد. خواندن لحظات شاد و دلهرهآور همسر تاثیرگذارترین بازیكن ایران در مسابقه مقابل صربستان جالب و خواندنی است، ما نیز گفتوگوی كوتاهی با مهتا محمدی انجام دادیم تا شما خوانندگان عزیز بخوانید: 90: لحظات پراسترسی را پشتسرگذاشتید؟ بله، خیلی استرس داشتم، ساعت را روی 30/5 صبح كوك كردم تا بازی را تماشا كنم. باورتان نمیشود از فرط خوشحالی خیلی گریه كردم. 90: چه احساسی داشتی؟ احساس خیلی قشنگی بود. بابك برای اولین بار در این مسابقات بازی میكرد. عملكرد او خیلی باارزش بود. این بازی به خاطر بازی بابك قشنگ بود. 90: بابك؟ منظورم پوریاست. 90: بعد از بازی چه كار كردی؟ به او زنگ زدم، خیلی خوشحال شد و گفت: از شادی شما خوشحالم. 90: هدیه خوبی بود؟ بله، اما فقط عروسكش را به من هدیه داد. 90: بازی را با چه كسی دیدی؟ با پدربزرگم. هر صبح با من بیدار میشود و بازیها را نگاه میكند. او خیلی مقاومت كرد تا جلوی احساساتش را بگیرد، اما من شادی را در چشمهایش دیدم. 90: تیمملی در مقابل كوبا خیلی خوب بازی نكرد، نظر شما چیست؟ در آن بازی بابك بازی نكرد و در جایگاه تماشاچیان بود. كوبا تیم خیلی خوبی بود و ایران بازی خودش را نشان نداد و از لحاظ روحی افت شدیدی داشت، به او گفتم كوباییها با اسپكهایشان كتكتان زدند. راستش شرایط بازیكنان ایرانی در آن لحظه شبیه تیم خانمها بود. 90: چطور؟ آن لحظه یاد خانمهای ایرانی افتادم كه برابر چین و ژاپن حرفی برای گفتن نداشتند و بهتزده میشدند. 90: بازی با لهستان را پیشبینی میكنی؟ ایران در بازی دوستانه این تیم را شكست داده و با شكست قهرمان اروپا جرقه خوبی زده و روحیه و انگیزه بالایی گرفته است. ان شاءا... ایران را روی سكو ببینیم. 90: شما هم در پست دریافتكننده بازی میكنید؟ بله، كپی بابك هستم. (باخنده) 90: شما هم عنوان بهترین دریافتكننده را در مسابقات رسمی كسب كردهاید؟ بله، در مسابقات آسیایی و در بازی مقابل قزاقستان. 90: همدیگر را از قبل میشناختید؟ نه. ازدواجمان كاملا تصادفی بود. 90: والیبال را از چه زمانی شروع كردی؟ 14 سالگی، 4 سال در تیم نفت بازی كردم، از دو سال گذشته نیز عضو تیم گاز با سرمربیگری سیما صدیقی هستم. از سه سال قبل نیز پیراهن تیمملی بزرگسالان را به تن كردهام. 90: زندگی مشترك چه تاثیری در زندگی ورزشیتان داشته است؟ اثر مثبتی داشته، هرگاه به مشكلی برمیخوردم به من كمك میكند، اما سختیهای خاص خودش را هم دارد. 90: چه سختیهایی؟ به دلیل اردوهای تیمملی همدیگر را كمتر می بینیم، اما او انگیزه بزرگی برای خانواده است. 90: حرف آخر؟ برای تیمملی آرزوی موفقیت میكنم چون خیلی خوب ظاهر شده است. اقا سعید متولد 23/7/64 هستش . پاسور اسبق تیم ملی (به جای امیر حسینی ولی باز اقا امیر که واقعا بازییش عالی هسته دوباره پاسور تیم ملی شده به همراه اقای مهدوی ولی به نظر من باید به جای اقای مهدوی اقا سعید پاسور دوم تیم ملی میشد)و پاسور تیم کاله مازندران. ماشین سعید جون 206 نقره ای هستش ولی متاسفانه اصلا دستفرمونش خوب نیسته وسال پیش یک تصادف کرد,که خدا بهش رحم کرد الهی بمیرم!!!سعید خیلی خوش تیپه و خیلی هم به مارک ساعتش حساسه ولی با اینکه خیلی دوستش دارم و الهی پیش مرگش بشم میگن ادم خیلی مغرور و خودشیفته ای هسته. اره دیگه چیکار کنیم !!!!! راستی یک وقت فکر نکنین که عزیزم خیلی پیره که جلوی موهاش سفید هسته نه آقای سعید واسه مد چند تار موهای جلوش رو رنگ میزنه و ارایشگاش تو سعادت اباد هسته اره دیگه چیکار کنیم؟!؟! خوب این انتقاد که دیگران به من گفتن بنویسم منم گفتم باشه اینم انتقاد:میگم ها این عادت اقا سعید خیلی بده که وقتی کسی می یاد باهاش مصاحبه کنه باهاش اصلا خوب رفتار نمی کنه و به ذور جواب بعضی از سوال های اون ها رو می ده خوصوصا با بعضی از دخترها خیلی بد صحبت مکنه من این رو از بعضی از برو بچ شنیده ام ولی هر چی باشه سعید چون عشقه فدای سرش امیدوارم روی این اخلاقش کار کنه باشه؟ شما هم بهش کمک کنید. خوب بریم سر اصل مطلب اقا سعید ار اون بچه مامانی ها هسته و برای انرژی گرفتن تو بازی به مامانش زنگ می زنه . اره بابا!! .اقا سعید چند بار مصدوم شده و یک مصدومیت هم از ناحیهی مچ دست داشته و در تیم های سایپا ,پیکان و تیم قبلی سعید جون داماش گیلان بوده است + نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم دی 1390ساعت 18:17 توسط بیتا | نظر بدهید فاطمه اميدوارم اين مطلب روبخوني امروز يه عكسي ازمير سعيدمعروف ديدم كه واقعا مايوس كننده بود + نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم دی 1390ساعت 18:10 توسط بیتا | نظر بدهید راستي بچه هاسعيددوست دخترداره اسمش غزاله ي ولي نميدونم ايشون اينقدر به حجاب اهميت ميده چراباٍNیداف تهرووون ميگرده؟اون خونه ي مجردي هم واسه همين كاراست" + نوشته شده در چهارشنبه بیست و هشتم دی 1390ساعت 17:59 توسط بیتا | یک نظر سلام بروبچ راستی بروبچ ازجاستین جدیدا خبری ندارین ؟ + نوشته متولد مهر/۱۳۶۴ در ارومیه
* بچه محله خیابون عطایی ارومیه
* ۸۰ کیلو وزن و ۱۸۹ سانتی متر قد
* سال ۸۰ وارد تیم ملی نوجوانان و سال ۸۴-۸۵ هم رسما عضو تیم ملی بزرگسالان (جانشین امیر حسینی) شد
* دایی هاش از والیبالیست های خوب و قدیمیه ارومیه هستند (برادارن سید عباسی)
پدرش ارزیاب بانک است و مادرش هم خانه دار
* یه خواهر مهربون و یه خواهر زاده کوچولو داره
* خانواده دوسته و سعی میکنه بیشتر وقتش رو با خانواده بگذرونه
اخلاقش خیلی خاصه . فوق العاده مغرور و خودشیفته است ! ولی در کل بامعرفته
* اولین مربیش “صدری پرور ” (از مربی های خوب ارومیه) بوده
* سعید دیپلم ریاضی گرفت و با وجود علاقه ای که به مهندسی داشت ، بخاطر کسب اطلاعات بیشتر در مورد کار تخصصیش (والیبال) دانشجوی تربیت بدنی شد
* تا الآن حدود سه ترم رو گذرونده (دانشگاه آزاد – واحد تهران مرکز)
* از اون بچه درس خوان ها بوده و هست
* بهترین خاطره ورزشیش قهرمانی آسیاست
* مصدومیت شدید از ناحیه مچ پا تو بازیهای جوانان جهان و ۲۴ ساعت تب ۴۰ درجه تو مسابقات قهرمانی باشگاه های آسیا (با تیم پیکان) بدترین خاطرات ورزشیش هستن
یه ۲۰۶ نقره ای داره (چون اون موقع که میخواسته ماشین بخره هم نقره ای مد بوده و هم پولش به رنگ مشکی نمیرسیده)
* موسیقی رو خیلی دوست داره و اگه بتونه میخواد یه ساز ایرانی یاد بگیره (ساز سوت !)
* آرزوشه که خانه خدا رو زیارت کنه
فوتبال ایرانی زیاد نگاه نمیکنه ولی اروپایی ها رو از دست نمیده و معتقده تماشا کردن فوتبال جذاب تر از بقیه رشته هاست !
* طرفدار بارسلونای اسپانیاست
* الگوی خاصی تو ورزش نداره ولی همیشه “علی دایی ” رو به عنوان یه ورزشکار تحسین میکنه
* سینما نمیره ولی تلویزیون (مخصوصا برنامه های ورزشی) رو نگاه میکنه
با خانواده اش تو یه خونه نقلی تو سعادت آباد زندگی میکنه (هم محلی محسن عندلیب است )
* این خونه رو چند وقتیه که رهن کرده و به محض اینکه پس انداز قابل توجهی داشته باشه ، یه خونه تو ارومیه میخره
* آرایشگاهش هم تو سعادت آباد است . سعی میکنه همیشه موهاش رو شیک و مردونه بزنه
* غذای بیرون از خونه زیاد میخوره . مشتری ثابت رستوران نزدیک خونشونه
* غذای های ایرانی رو دوست داره . بیشتر از همه آش رشته و قورمه سبزی مامانش رو
* خودش هم بعضی وقتها آشپزی میکنه ولی دست پختش تعریفی نداره
اوقات فراغت نداره . اگر هم فرصتی پیدا کنه میره استخر
* با این که سرش شلوغه ولی کتاب زیاد میخونه . تقریبا سالی ۶ تا
* آخرین کتابی که خوند ، “مردی بالای صلیب ” (اثر میکائیل والتری) بود
* دروغ مصلحتی زیاد میگه . آخرین باری هم که دروغ (به قول خودش مصلحتی ) گفت ، به مامانش بود
* از تجملات بیزاره ولی به ساعتش خیلی اهمیت میده و همیشه میگه مرد ها باید ساعت مچی شیک دستشون کنن
* مارک ساعتش ورساچه است و هر چند سال یه بار ساعت میخره
* کفش هاش حتما باید اورجینال باشند . اونها رو هر بار که میره ژاپن میخره
* کلا میشه گفت آدم مارک بازیه !
دست فرمونش اصلا خوب نیست ! سه سال پیش یه تصادف بد داشت که خدا واقعا بهش رحم کرد
* سفر فیلیپین رو هیچ وقت فراموش نمیکنه چون همه چی از جمله بیماری و … حتی قایق سواری هم اونجا تجربه کردن
* پلی استیپن زیاد بازی میکنه و با بارسلونا همه تیم های اروپایی رو شکست داده
* دوپینگش تو ورزش توکل به خداست
Power By:
LoxBlog.Com |